به گزارش از واحد خبر مرکز برگزاری همایش بین المللی مدیریت و کارآفرینی،کارآفرینی یکی از مؤلفههای موثر در پیشرفت اقتصادی بوده و مدیریت دانش زیرساختی ضروری برای بسیاری از فعالیتها است. تقویت تعاملات کارآفرینی و مدیریت دانش میتواند در ارتقاء کارآفرینی و همچنین گسترش مدیریت دانش بسیار موثر باشد.
برخی از اهداف و فعالیت های مدیریت دانش، زیرساختی برای کارآفرینی بوده و از طرف دیگر موضوع مدیریت دانش می تواند مبنای کارآفرینی های متنوعی قرار گیرد. با توجه به اینکه اکثر کارآفرینان از پشتیبانی واحدهای مطالعاتی و تحقیقاتی بیبهرهاند، وجود سامانههای عمومی مدیریت دانش میتواند این خلأ را پر کرده و به عنوان سامانه ای برای پشتیبانی تصمیمات مورد استفاده قرار گیرد. از طرف دیگر خدمات مدیریت دانش می تواند فعالیتهای کارآفرینیهای متنوعی در پدید آورد.
مفهوم و ابعاد کارآفرینی
کارآفرینی بر پایه نوآوری، اساس پیشرفت و تکامل نظامهای اقتصادی از ابتدای تمدن تا به امروز بوده است؛ اما فقط یک قرن است که توجه علمی به آن میشود. در طول قرن گذشته، ادبیات کارآفرینی بسیار گسترده شده و در قالب چندین رشته علمی به خصوص اقتصاد، روانشناسی، جامعهشناسی، مردمشناسی و مدیریت گسترش یافته است.
«ژوزف شومپیتر» اقتصاددان اتریشیالاصل ساکن امریکا بر این باور بود که رشد و توسعه اقتصادی در یک نظام، زمانی میسر خواهد بود که افرادی در میان دیگر آحاد جامعه با خطرپذیری به نوآوری دست بزنند و با این کار، روشها و راهحلهای جدید و کارآمد را جایگزین راهکارهای ناکارآمد و کمبهره قبلی کنند. شومپیتر، کارآفرینی را به عنوان نیروی برهم زننده اقتصاد به کاربرد و آن را با عنوان «تخریب خلاق» یا «خلاقیت ویرانگر» نامگذاری کرد.
شاید وجهتسمیه این عنصر فعال در آفرینش و بازآفرینی روشها و نظامها پس از تحول شکلی یا محتوایی ایشان باشد که با فروپاشی و برهم زدن نظامهای ناکارآمد، سعی در چینش و بازآفرینی خلاقانه و مبتکرانه آنها به روش صحیح و کارآمد میکند. کارآفرینی از نگاه شومپیتر دارای سه ویژگی اساسی است:
کارآفرینی قابلدرک است، اما نمیتوان با به کار بردن قوانین معمولی و تحلیل حقایق موجود و سطحی آن را به نحوی موفقیتآمیز پیشبینی کرد.
کارآفرینی رویدادها و نتایج بلندمدت را شکل میدهد و برای اینکه موقعیتهای مناسبی خلق کند، شرایط اقتصادی و اجتماعی فعلی را تغییر میدهد.
کثرت و تکرار وقوعی رویدادهای کارآفرینانه به کیفیت نسبی نیروها، تصمیمات راهبردی، اقدامات و الگوهای رفتاری بستگی مستقیم دارد.
مفهوم واژه «کارآفرینی» متفاوت از مفهوم واژه «اشتغالزایی» است. نباید کارآفرینی تداعی شغل آفرینی نموده و کسی را کارآفرین دانست که فقط بتواند کارگاه یا کارخانه یا شرکتی را تأسیس، راهاندازی و مدیریت نماید و ریسک آن را متقبل شود.
کارآفرینی را به لحاظ ماهیت فعالیت میتوان به دو نوع تقسیم نمود: منفرد، سازمانی
کارآفرینی منفرد میتواند به صورت مستقل با درون سازمانی توسط یک فرد یا گروه انجام شود. اگر کارآفرین به طور مستقل، کسبوکار جدیدی راهاندازی نمایند، کارآفرین مستقل بوده و اگر فرآیند کارآفرینی توسط افراد شاغل در یک سازمان به عنوان فعالیت درون سازمانی انجام شود کارآفرینی درون سازمانی نامیده میشود. کارآفرین درون سازمانی، فردی است که همچون یک کارآفرین مستقل فعالیت مینماید و فعالیت وی ایجاد واحدهای جدید در سازمان، ارائه محصولات خدمات و فرآیندهای جدید است که از زیرساختها و در مواردی از حمایتهای سازمان برخوردار است.
کارآفرینی شرکتی یا سازمانی، بیانگر سازمانی است که همه کارکنان میتوانند در نقش کارآفرین انجام وظیفه کنند و تمام فعالیتهای کارآفرینانه فردی و گروهی، به طور مستمر، سریع و راحتتر در سازمان مرکزی یا شرکتهای تحت پوشش به ثمر برسند.
کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که از طریق محصولات، فرآیندها و ایدههای جدید در سازمان به اجرا گذاشته میشود و توسعه مییابد. ماهیت کارآفرینی سازمانی با کارآفرینی منفرد تفاوت دارد. یکی از تفاوتهای مهم در این است که اقدامات کارآفرینی منفرد «ایجادی» است، درحالیکه کارآفرینی سازمانی اغلب متوجه «بازیابی» است؛ تفاوت دیگر میان کارآفرینی منفرد و سازمانی در نوع رقبا است. در کارآفرینی منفرد، رقیب، بازار میباشد. کاری که کارآفرین منفرد (مستقل یا درون سازمان) انجام میدهد، برطرف کردن موانع موجود در بازار برای بقا و رقابت است؛ اما در مورد کارآفرینی سازمانی، فرهنگ شرکت، رقیب اولیه میباشد.
فرآیند کارآفرینی سازمانی در مقایسه با فرآیند کارآفرینی منفرد دارای نقاط اشتراک و افتراق زیادی است. مثلاً هر دو بر نوآوری تاکید میکنند، هدف هر دو ایجاد محصولات یا خدمات باارزش افزوده است و خطرپذیری هر دو زیاد است. ولی در کارآفرینی منفرد بر روی سرمایه و وقت کارآفرین ریسک میشود درحالیکه در کارآفرینی سازمانی با اقدام به تولید محصولات جدید، بر روی سرمایه شرکت ریسک میشود.
کارآفرینی مستقل و درون سازمانی سابقه طولانی از ابتدای تاریخ تا کنون دارد؛ اما کارآفرینی سازمانی مفهومی جدید و تا حدی مهمتر از کارآفرینی منفرد است. تمرکز کارآفرینی سازمانی بر نوآوری در محصول سازمان نیست بلکه بر نوآوری در مدیریت (فرآیندها، ساختار و …) فرهنگ سازمان متمرکز است. نوآوری در مدیریت و فرهنگ سازمان بسیار مغفول و نادر است درحالیکه اهمیت بسیار بالایی دارد.
کارآفرینی به لحاظ اهداف به دو نوع تقسیم میشود: اقتصادی و اجتماعی
کارآفرینی اقتصادی به دنبال بازدهی و سود بازگشتی است.
کارآفرینی اجتماعی به حل مشکل جامعه میپردازد. کارآفرینان اجتماعی معمولاً گروهها و سازمانهای غیرانتفاعی ایجاد میکنند.
کارآفرین اجتماعی در سازمانهای در حال توسعه رواج پیدا میکند که هدفش تأمین نیازهای اساسی انسانها است به طوری که تأمین این نیازها از طریق سازمانهای تجاری و بخش خصوصی امکانپذیر نیست. کارآفرینی اجتماعی به دو دسته تقسیم می شود:
انتفاعی: در این طبقه کارآفرینی اجتماعی فعالیتهایی را شامل میشود که بر اهمیت بخش خصوصی در جامعه و نقش اجتماعی این بخش تاکید میکند و به دنبال کسب مزایایی هستند که «کارهای خوب را به روش درست انجام دهند»
غیرانتفاعی: این دسته به فعالیتهایی اشاره دارد که رویکردهای کارآفرینی را در بخش غیرانتفاعی به منظور افزایش اثربخشی سازمانی و پایداری طولانی مدت تشویق میکند.
کارآفرینی را میتوان به لحاظ عامل اصلی به ۳ نوع تقسیم نمود: مبتنی بر منابع، تجربه و دانش.
کارآفرین مبتنی بر منابع: در این نوع کارآفرینی، عامل اولیه انگیزش وجود منابع مادی است و منشأ فرصت تجاری جدید نیز وجود منابع مادی (مالی، طبیعی یا زمین) در دسترس فرد است. فرد با بهرهگیری از منابع مادی محصول یا خدمات موجود را در بازار تولید میکند که معمولیترین نوع کارآفرینی است. این کارآفرین بدون نوآوری و در قالب صنایع موجود محصولات را تولید و به بازار عرضه میکند.
کارآفرینی مبتنی بر تجربه: در این نوع، عامل انگیزش اولیه کارآفرینی، تجربه است منشأ فرصت تجاری جدید نیز تجربه کاری یا فنی است که فرد در هر زمینه اقتصادی در هنگام کار، کسب کرده است. وی با بهرگیری از تجربه بنگاهی را تأسیس و کالا یا خدمات موجود یا بهبودیافته را تولید و به عرضه میکند. این نوع کارآفرینی بعضی مواقع توأم با نوآوری افزایش و بعضی مواقع فاقد نوآوری است.
کارآفرینی مبتنی بر دانش: عامل انگیزش اولیه در این نوع، دانش و دارایی فکری کارآفرین است. منشأ فرصتهای تجاری جدید نیز، اختراعات و ایدههای جدید ناشی از تحقیقات نظاممند است که در بنگاههای اقتصادی یا در نهادهای عمومی و آکادمیک شکل گرفته است. در واقع این نوع کارآفرینی، یک فرآیند تکاملی است که با تحقیقات آغاز میشود. اگر تحقیقات، اختراعات و ایدهها، منشأ علمی و دانشگاهی داشته باشد، کارآفرینی آکادمیک نامیده میشود. نوآوری (کلید، ریشهای افزایشی در محصول و فرآیند) اساس کارآفرینی آکادمیک است.
همانگونه که در عصر حاضر، اقتصاد از حالت اقتصاد کشاورزی محور و اقتصاد صنعت محور فرا رفته و به اقتصاد دانشمحور تبدیل شده است، کارآفرینی منابع محور (مربوط به دوره اقتصاد کشاورزی محور) و کارآفرینی تجربه محور (مربوط به دوره اقتصاد صنعت محور) عبور کرده و کارآفرینی دانشمحور شده است.
کارآفرینی مبتنی بر دانش خود بر سه نوع است: کارآفرینی برای تولید، توزیع و اشاعه و همچنین برای بهرهبرداری از دانش.
کارآفرینی برای تولید دانش ایجاد بنگاه دانش و ظهور بنگاههای دانش و توسعه فعالیتهای آموزشی در سطوح مختلف میشود؛
کارآفرینی برای بهرهبرداری از دانش نیز بنگاههای تجاری و گسترش فعالیتهای تجاری را سبب میشود؛
کارآفرینی برای بهرهبرداری از دانش میتواند معادل کارآفرینی مبتنی بر دانش در نظر گرفته شود.
تعامل بین مدیریت دانش و کارآفرینی
روابط بین مدیریت دانش و کارآفرینی در سه محور قرار میگیرند که عبارتاند از:
سامانههای عمومی مدیریت دانش به عنوان زیرساختی عمومی برای کارآفرینی؛
سامانههای یکپارچه مدیرت دانش برای کارآفرینی سازمانی؛
خدمات و ابزارهای مدیریت دانش به عنوان موضوعی برای کارآفرینی.
کارآفرین سازمانی برای انواع بنگاههای اقتصادی و اجتماعی اهمیت دارد؛ اما دانشگاهها (به عنوان سازمانهایی که میتوانند کارآفرین تربیت کنند) و سازمانهای حاکمیتی (که میتوانند تأثیر زیادی بر محیط کسبوکار و تأمین زیرساختهای کارآفرینی داشته باشند) از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و کارآفرینی سازمانی در آنها ضرورت دارد.
در ادامه جایگاه مدیریت دانش در پنج حوزه «سامانه های عمومی مدیریت دانش»، «کارآفرینی سازمانی»، «دانشگاه کارآفرین»، «دولت کارآفرین» و «کارآفرینی برای عرضه محصولات مدیریت دانش» بررسی میشود.
سامانههای عمومی مدیریت دانش
از بین عوامل موثر بر موفقیت کارآفرینی، مواردی نظیر شناسایی فرصتها، تصمیمگیری و برنامهریزی از اهمیت ویژهای برخوردارند.
شناسایی فرصتها نیاز به اطلاعات به هنگام، دقیق و صحیح دارد: عقلانیت معمولاً با محدودیتهای زمانی، تواناییهای شناختی و اطلاعات در دسترس محدود میشود که به نقص در تصمیمگیریها میانجامد همچنین برای برنامهریزی نیاز به شناسایی وضع موجود و برآورد روندهای آتی میباشد؛ همه این موارد نیاز به اطلاعات و دانشهایی دارد که تولید آنها برای عموم افراد و سازمانها امکانپذیر نبوده یا هزینه بسیار بالایی دارد. از طرف دیگر اطلاعات و دانش مانند یک «محصول عمومی» در تعابیر اقتصادی است که با استفاده شدن کاهش نمییابد.
تولید و انتشار اطلاعات برای عموم مخاطبان توسط دولت، نهادهای عمومی و یا سازمانهای غیردولتی با اهداف عامالمنفعه؛ زیرساخت مهمی برای کارآفرینی محسوب میشود. انتشار اطلاعات و دانش ممکن است به صورت گزارشها و اخبار پراکنده باشد که اگر به صورت سامانههای یکپارچه ارائه شود، دسترسی به آنها تسهیل خواهد شد. هرچند کارآفرینان درون سازمانی نیز از این زیرساختهای عمومی میتوانند بهرهمند شوند، اما کارآفرینهای مستقل نیاز بیشتری به این زیرساختها دارند زیرا از خدمات و حمایتهای سازمان مادر برخوردار نیستند.
سامانههای عمومی مدیریت دانش میتواند نقش یک ستاد پشتیبانی تصمیم برای کارآفرینان (به ویژه کارآفرینهای مستقل) را داشته باشند. این سامانهها هم برای موفقیت کارآفرینیهای اقتصادی ضرورت دارند و هم برای کارآفرینهای اجتماعی؛ البته با توجه به پیچیدگی، تنوع و گستردگی مباحث اجتماعی، این سامانهها برای کارآفرینی اجتماعی ضروریترند. از طرف دیگر کارآفرینیهای اجتماعی به این لحاظ که صرفاً به دنبال منافع فردی نبوده و با مخاطرات بیشتری مواجه هستند، بیشتر باید مورد حمایت قرار گیرند؛ بنابراین سامانههای مدیریت دانش که بر نیازهای کارآفرینی اجتماعی تمرکز داشته دارند، ضرورت و اهمیت بیشتری دارند.
از ویژگیهای کلیدی بازاریابی اجتماعی پیچیدگی پاسخگویی به ذینفعان بوده و نیازمند توانایی قضاوت عادلانه است. در تحقیق صالحی صدقیانی (۱۳۸۹: ۶۷) با موضوع کارآفرینی اجتماعی، ۱۵ متغیر موثر بر کارآفرینی بررسیشده که به ترتیب اهمیت (بر اساس آزمون فریدمن) عبارتاند از: نوآوری، بارو به کارآفرینی، جستجو روشهای جدید برای ایجاد سرمایهٔ اجتماعی شناسایی و شکار فرصتها، جست و جوی فرصتهای جدید، خلاقیت، شناسایی منابع بدون استفاده برای تأمین نیازها، مدیریت خطر، استفاده خلاق از منابع محدود، اجرای قوی، آینده مداری، پاسخگویی، برقراری ارتباط بلندمدت با مشتریان و اربابرجوع، رهبری جاهطلبانه و قضاوتهای معتدل و مناسب. همانطور که مشاهده میشود بسیاری از این متغیرها نیاز به تولید و دسترسی به اطلاعات و دانش را بیان میکنند.
کارآفرینی سازمانی
برای کارآفرین شدن یک سازمان باید مأموریتها، فرآیندها، فرهنگ، ساختار و منابع در راستای تسهیل و ترغیب کارآفرینی هماهنگ شود.
ابعاد ساختاری کارآفرینی سازمانی عبارتاند از:
پیچیدگی: اگر سازمان در سطح افقی (تعداد مشاغل و وظایف) و یا در سطح عمودی (تعدد پستهای مدیریتی) از پیچیدگی برخوردار باشد و ارتباطات سازمانی آن قانونمندتر و رسمی تر شود، امکان تعامل گروهی در سازمان به شدت تقلیل مییابد و این امر سازمان را از اهداف کارآفرینی خود دور میسازد. تحقیقات انجامشده در این رابطه نیز مؤید رابطه منفی پیچیدگی ساختار و کارآفرینی سازمانی است.
رسمیت: در شرایطی که سازمان از رسمیت بالایی برخوردار باشد، افراد آزادی عمل ندارند. کارها از انعطاف قابلقبول و قابلتحمل برخوردار نیست و بروز رفتارهای مختلف از جانب کارکنان سلب میگردد. در این شرایط چون یادگیری نقشی در پیشبرد برنامه و ارتقای عملکردها نخواهد داشت لذا کارکنان تمایل به یادگیری را نیز از دست خواهند داد. درحالیکه که در سازمان کارآفرین، یادگیری، انعطافپذیری و پذیرش خطر از سوی سازمان اصول محوری محسوب میشوند. به عبارتی دیگر، سازمان در شرایطی میتواند کارآفرین قلمداد گردد که ضمن پذیرش خطر، قدرت تصمیمگیری و قضاوتهای شایسته را به اعضا خود واگذار و در انجام امور اجازه بهکارگیری خلاقیتهای فردی را به آنها صادر کند. این امر زمانی میسر میگردد که میزان دستورالعملها، بخشنامهها و استانداردهای عملیاتی تا حد امکان تقلیل یابد و فرصت برای بروز توانایی به کارکنان داده شود. با این وصف، رابطه کارآفرینی سازمانی و رسمیت رابطهای معکوس خواهد بود.
تمرکز: در سازمانهای کارآفرین که اختیارات تصمیمگیری میبایست به واحدها و افراد تفویض شده باشد تا بتوانند در زمان مناسب حرکت مناسب را طراحی و به اجرا درآورند، مفهوم تمرکز رنگ میبازد و با توجه به خلاقیت، استعداد و قدرت فکری و اجرایی متخصصان و کارشناسان اینگونه سازمانها، عدم تمرکز جلوه شفافی پیدا خواهد کرد. این در حالی است که دیگر ابعاد محتوایی سازمان به ویژه اندازه و فناوری نیز بر سطح تمرکز تأثیر بسزایی دارند. به طوری که هر قدر اندازه سازمان بزرگتر شود و یا سازمان از وجود متخصصان مجرب بهره گیرد و شبکه ارتباطی متناسب با فناوری روز در اختیار داشته باشد، مساله تفویض اختیار و تمرکززدایی بیشتر معنی پیدا میکند. اگر کارکنان از نظر تخصصی واجد شرایط لازم باشند خطرات مربوطه به تفویض اختیار کمتر میشود و زمینه تمرکز زدایی بیشتر فراهم خواهد شد.
فرهنگسازمانی: فرهنگ سازمان نشاندهنده مجموعهای از ارزشها، باورها و هنجارهایی است که سازمان در آنها با کارکنان وجوه مشترک دارد از ویژگیهای سازمانهای کارآفرین داشتن فرهنگ انعطافپذیری یا کارآفرینی است (بدان معنا که) از مجرای انعطافپذیری و از نظر راهبُردی به محیط خارجی توجه شده و کوشش میشود تا نیازهای مشتریان تأمین گردد. در این فرهنگ، هنجارها و باورهایی موردتایید است که بتوان بدان وسیله علائم موجود در محیط را شناسایی و تفسیر کرد و بر آن اساس واکنش مناسب از خود نشان داد، یا رفتاری مناسب در پیش گرفت. چنین سازمانی باید در برابر طرحهای جدید به سرعت از خود واکنش نشان داده و توان این را داشته باشد که تجدید ساختار کند و برای انجام یک کار جدید، مجموعه رفتارهای جدیدی را در پیش بگیرد.
ایجاد سامانه مدیریت دانش میتواند بسیاری از موانع کارآفرینی سازمانی را رفع نماید. برخی از موانع که از طریق مدیریت دانش قابل رفع هستند عبارتاند از: ناآشنایی با نقشهای مختلف افراد و عدم تشویق و حمایت از پیشتازان و حامیان نوآوری؛ دست به دست گرداندن پیشنهادها و ایدههای نو برای اخذ تأیید؛ عدم پاسخ سریع به ایدهها و پیشنهادهای جدید و فقدان سیستم پیشنهادهای بینام؛ اطمینان از سرقت ایدهها در سازمان؛ عدم آگاهی از معیارهای ارزیابی ایدههای نو؛ دسترسی نداشتن به اطلاعات موثق، شفاف، مرتبط و به موقع؛ عدم ارتباط واحد تحقیق و توسعه با مشتریان و تحقیقات بازار؛ اطلاعات بیش از حد؛ فقدان دورنمای مشترک نسبت به نوآوریها و …
سامانه مدیریت دانش میتواند بینش جامع و یکپارچهای در بین مدیران و کارکنان ایجاد نماید. برای کارآفرینی سازمانی باید همه چشمانداز سازمان را شناخته و آن را درک کنند. با ایجاد این بینش، کارکنان، اهداف مدیران را جهت خلق سازمان کارآفرین درک میکنند.
استقرار سامانه مدیریت دانش در سازمانها آثار زیر را در پی خواهد داشت:
با دسترسی مدیران و کارشناسان به دانش یکپارچه، دقیق، صحیح و به هنگام، کیفیت تصمیم سازی و تصمیمگیری بهبود مییابد.
اجماع در مباحث نظری و همگرایی الگوییهای ذهنی ذینفعان پدید میآید که مهمترین سرمایه برای هماهنگیهای اجرایی و پیشبرد امور میباشد. با ایجاد تقارن اطلاعاتی در زمینههای مختلف (از موضوعات راهبردی گرفته تا شاخصهای ارزیابی) توافق، همراهی و مدیریت در تمامی سطوح مدیریتی و کارشناسی ارتقاء خواهد یافت.
مشارکت تأمینکنندگان، مشتریان و سایر ذینفعان در بیان ایدهها و نظرات افزایشیافته، انتظارات متناسب شده و آگاهی از منافع جمعی بهبود مییابد.
میتوان مدیریت دانش را راهبردی برای دستیابی به کارآفرینی سازمانی محسوب در نظر گرفت.
دانشگاه کارآفرین
دانشگاههای بزرگ جهان، آموزش و تفکر کارآفرینی را در اولویت برنامه خود قراردادند و در نهایت اعلامیهای در این زمینه در اکتبر ۱۹۹۸ زیر نظر یونسکو در پاریس صادر شد که توسعه مهارت و ابتکارهای کارآفرینی باید در زمره آموزشهای دانشگاهی قرار گیرد.
بعضی از محققان از ظهور مأموریت سازمانی کارآفرینی در سازمان دانشگاه تحت عنوان انقلاب دوم دانشگاه یادکردهاند. قبل انقلاب اول، دانشگاه یک نهاد حفاظت کننده، توسعه و انتقال فرهنگی بود (استنباط میشد) که مأموریت آموزش و انتقال فرهنگی به نسلهای بعدی را تعقیب میکرد. بعد از انقلاب اول دانشگاه، مأموریت تحقیقاتی نیز در این سازمان ظاهر شد و آن را به یک نهاد علمی – فرهنگی تبدیل کرد. در این زمان دانشگاه در خدمت ارضای حس کنجکاوی انسانهای اندیشمند بود. این وضعیت تا انقلاب دوم ادامه یافت بعد از انقلاب دوم در اواخر قرن بیستم دانشگاه مأموریتهای تدریس و تحقیق را با مأموریت سوم یعنی کارآفرینی و انتقال فناوری ترکیب کرده و به یک نهاد اقتصادی – علمی تبدیل شد و در خدمت توسعه اقتصادی قرار گرفت.
بین افزایش فعالیتهای کارآفرینی و ارزشهای دانشگاهی تضادی وجود ندارد به طوری که هم زمان و با همزیستی کامل و به صورت ترکیبی میتواند در یک دانشگاه وجود داشته باشد. کلازک برای ایجاد دانشگاه کارآفرین خاطرنشان کرده است که از یک طرف دانشگاهها و دپارتمان ها بایستی خود را با تغییرات بیرونی وفق دهند و به فعالیتهای بازار پستاند دست بزنند و از طرف دیگر موقعیت تحقیقات بر پایه، ارزشها و هنجارهای این وظیفه کانونی دانشگاه را حفظ کنند. اتزکویتز[۱] (۲۰۰۳) اشاره کرد دانشگاهی که نتایج تحقیقاتی را به طور روزمره برای تجاریسازی و توسعه ظرفیت علمی موشکافی و ارزیابی میکند و ظرفیتهای داخلی را برای تبدیل نتایج تحقیقات به دارایی فکری و فعالیت اقتصادی گسترش میدهد، در زمینههای دیگر نیز به نهاد علمی پویا و کیفی تبدیل میشود.
گستردگی، تنوع و پیچیدگی مباحث پژوهشی و آموزشی ضرورت استفاده از سامانه یکپارچه برای مدیریت دانش را افزایش میدهد. استقرار سامانه مدیریت دانش، در دانشگاهها آثار زیر را در پی خواهد داشت:
امکان تعریف پروژههای پژوهشی (پایان نامهها، رسالهها، طرحهای مطالعاتی و…) متناسب با تقاضا و همچنین در ارتباط با یکدیگر بتوانند مسائل کلان و واقعی را حل نمایند، افزایش مییابد.
فرایندهای پژوهشی (تعریف پروژه، اطلاع رسانی درباره آنها، دریافت اظهارنظر و پیشنهادهای تکمیلی، تدوین گزارش پروژه، نظارت بر محتوا، توزیع پرسشنامه و …) در سامانه مدیریت دانش قابل پیاده سازی و مدیریت (به صورت الکترونیکی) هستند.
سرعت وکیفیت تولید مقاله وکتاب به دلیل ایجاد مخزنی از معلومات و هم چنین سهولت انجام کارهای گروهی افزایش مییابد.
با تولید و مدیریت محتوا از طریق وب، میزان استفاده از محتوای تولید شده و ارجاعات به شدت افزایش مییابد.
خدمات پژوهش الکترونیکی به خوبی از طریق سامانه مدیریت دانش قابل ارائه میباشد.
پیاده سازی مدیریت دانش در دانشگاهها یکی از راهبردهای موثر برای ایجاد دانشگاه کارآفرین است؛ و دانشگاه کارآفرین یکی از مهمترین مولفه های ارتقای کارآفرینی در کشور میباشد. باید دانش آموختگان آموزش عالی، انسانهای خلاق، یادگیرنده و کارآفرین باشند که نه تنها بیکاری برای آنها معنی نداشته باشد بلکه برای افراد عادی نیز شغل ایجاد نمایند.
علاوه بر سامانههای مدیریت دانش درون دانشگاه، سامانههای عمومی مدیریت دانش میتوانند نقش موثری در ارتباط دانشگاه با جامعه داشته باشند. برخی از این سامانهها عبارتاند: از سامانه مشاغل و سامانه فناوری
«سامانه مشاغل» بهترین و کاملترین زیرساخت برای تخصیص منابع انسانی در سطح کلان و درون سازمانها، شایسته سالاری و ارتباط دانشگاه و جامعه در بعد منابع انسانی است. آثار سامانه مشاغل برای مؤسسات آموزشی عبارتاند از (فاطمی امین، ۱۳۹۲):
شناسایی نیازهای آموزشی: با آشکار شدن تقاضایهای دقیق کارفرمایان، نیازهای آموزشی با صحت و دقت بیشتری مشخص میشوند.
طراحی دورههای آموزشی جذاب و موفق: با توجه به افزیش آگاهی دانشجویان از نیازهای خود، دورههایی که خوب طراحی شوند با استقبال مواجه شده و افزایش اشتغال دانشآموختگان در شغلهای مرتبط دورههای طی شده را در پی خواهد داشت.
دولت کارآفرین
کارآفرینی در سازمانهای دولتی، کارآفرینی سازمانی، با رویکردی اجتماعی و مبتنی بر دانش (با توجه به ویژگیهای دوران معاصر) است. باید کلیشه «سودآوری» را در مورد کارآفرینی اصلاح و مزایای اجتماعی آنرا آشکارتر بیان شوند. درک اصلاح کارآفرینی دولتی در حیطه خط و مشی گذاری دولتی، تصمیم گیری و فعالیتهای بخش دولتی بسیار ضروری و مهم میباشد.
کار آفرینی دولتی با نوآوری مرتبط بوده و هدفش تدارک و ارائه خدمات دولتی به گونه ای است که سرمایه اجتماعی افزایش یابد. کارآفرینی دولتی را میتوان به عنوان ابزاری برای مدیریت سازمانهای دولتی در نظر گرفت. یک بخش دولتی کارآفرین، رقابت و پرورش میدهد، شهروندان را توانمند میسازد بر ستاده ها و نه بر دادهها تمرکز و تاکید دارد. بر اساس اهداف و ماموریت هایش اداره میشود نه بوسیله قوانین و مقررات، ارباب رجوع را مشتری خود میداند و قبل از پیدایش مشکلات به فکر پیشگیری از آنهاست.
مدیریت دانش نه تنها میتواند کارآفرینی سازمانی در سازمانهای حاکمیتی را تقویت کند بلکه به دلیل حوزه ماموریت سازمان حاکمیتی اثر بخشی مضاعفی نیز دارد. اگر کیفیت تصمیم گیری و عملکرد دستگاههای حاکمیتی بهبود یابد، مداخلات آنها در جامعه دقیق تر و صحیح تر شده که به طور غیر مستقیم فضا را برای کارآفرینی توسط بنگاههای اقتصادی و اجتماعی را بهبود میبخشد.
پژوهش گران کارآفرین توافق دارند که سطح فعالیت کارآفرینانه به طور سیستماتیک هم در کشورها و هم در طول زمان تغییر میکند. این موضوع به میزان کسبوکار و سیاستهای دولتها بستگی دارد. (داوری، علی. ۱۳۹۱: ۴۵)
البته علاوه بر اصلاح مداخلات حاکمیت، تدوین و اجرای خط مشیهای ارتقای کارآفرینی نیز میتواند با استفاده از زیرساختهای مدیریت دانش طراحی و پیاده سازی شود. صاحب نظران معتقدند بر اساس نظریه شکست بازار، «ارتقای کارآفرینی» میتواند موضوع مداخله دولتها باشد. مداخله دولتها در قالب بسته ای به نام «خط مشی» (سیاست) شکل عملی به خود میگیرد. در فرایند خط مشی (سیاست) گذاری ملی که شامل شناخت مساله تدون دستور کار، فرموله کردن اجرا، ارزش یابی، تغییر و خاتمه خط مشی میشود، مرحله فرموله کردن خط مشی (به معنای احصای بدیلهای برخورد با یک مساله عمومی) از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا به شدت بر مراحل دیگر تاثیر میگذارد. (دانایی فرد، ۱۳۸۸: ۱۲۵)
کارآفرینی برای عرضه محصولات مدیریت دانش
تا حدی که سامانههای مالی و حسابداری در سازمانها جا افتاده و ضرورتی انکار ناپذیرند، سامانههای دانشی نیز باید گسترش یافته و مورد توجه قرار گیرد. گسترش سامانههای مدیریت دانش با رویکرد «اقتصاد دانش بنیان» اهمیت بیشتری مییابد.
متاسفانه مسائل ناشی از نقص در سامانههای مدیریت دانش به خوبی ریشه یابی نشده و بدتر این که مدیریت دانش بسیار محدود و کلیشه ای مطرح شده است. هرچند همه سازمانها به درگیر فرایندهای دانشی بوده و با ابزارهایی مانند رایانامه، ایجاد پایگاه اسناد، تدوین گزارشهای تخصصی و … برخی از فعایت های دانش را انجام میدهند اما از چارچوب مفهومی و سامانه نرم افزاری یکپارچه بی بهرهاند.
برخی از محصولات مدیریت دانش که میتواند موضوع فعالیتهای کارآفرینی قرار گیرد عبارتاند از: ارزیابی سطح مدیریت دانش سازمانها؛ طراحی نقشههای دانش؛ طراحی اهداف و راهبردهای ارتقای دانش؛ طراحی فرایندها و اصلاحات لازم در ساختار سازمانی؛ برگزاری دورههای آموزشی مدیریت دانش، طراحی و تولید نرم افزار؛ طراحی پوسترهای اینفوگرافی، طراحی و ساخت فیلم و انیمیشن و … با توجه به اینکه نحوه ارائه و انتشار حلقه مهمی در زنجیره مدیریت دانش هستند، آماده سازی وبگاه ها، کتابها (چاپی و الکترونیکی)، پوسترها (به ویژه پوسترهای اینفوگرافی)، فیلم و سایر رسانهها برای در انتشار و بهکارگیری دانش ضرورت مییابند.
خدمات مدیریت دانش عرصه وسیعی برای ایجاد فرصتهای کارآفرینی است که باید خط مشیهای لازم برای ایجاد تقاضای برای این خدمات فراهم شود.
پژوهشگران گرامی،لطفا از محورهای همایش بین المللی مدیریت و کار آفرینی ایران دیدن کنید.برای برخورداری از مزایا و گواهینامه علمی در این مرکز که افتخار برگزاری نخستین اجلاس جهانی شوراها و شهرداران را از آن خود کرده است ثبت نام کنید.
برچسب ها : همایش ، همایش بین المللی ، معرفی همایش ، گواهی ، گواهی نامه ، کارشناسی ارشد ، دکترا :مقاله ، پوستر ، مجلات برتر ، مقاله ، پایان نامه، جزوه های ارشد ، کنکور ارشد ، گواهی نامه کنگره ، گواهی نامه کنفرانس ، گواهی نامه همایش ، چاپ مقالات ،نخستین کنفرانس بین المللی مدیریت و کار آفرینی ایران ، چاپ مقالات ISI و ISC دریافت مقاله ، اکسپت مقاله ، اکسپت مقالات ، نمایه شدن مقاله ، نمایه شدن مقالات ، ارسال گوهی نامه ، دریافت گواهی پیش از موعد ، هیات علمی ، نگارش مقاله ، نخستین کنفرانس بین المللی مدیریت و کار آفرینی ایران ، راهنمای نگارش مقاله ، فراخوان مقاله ، ثبت،مداکره،مقاله نویسی